توکنسازی چیست؟
فرآیند تبدیل اشیاء به داراییهای دیجیتال را توکن سازی (Tokenization) میگویند. فرض کنید که یک مرزعه به ارزش یک میلیون دلار دارید و ناگهان نیاز مالی شدید پیدا میکنید. اولین راهکاری که وجود دارد این است که به صورت سنتی به یک مشاور املاک مراجعه کرده و فرمهای مربوط را پر کنید و متتظر پیشنهادات بمانید و در نهایت معامله را انجام دهید. اما اگر نیاز مالیتان کمتر از یک میلیون دلار باشد و شما بخواهید بخش عمدهای از مزرعه را نگهدارید چطور؟ تصور کنید یک میلیون توکن مثلاً با نماد COW به صورت دیجیتالی منتشر کرده و هر واحد از این توکن ارزشی برابر با یک درصد از دارایی شما دارد. یا اصلا هر مقدار دیگری، فقط کافی است هر توکن بیانگر سهم مشخصی از دارایی (که در اینجا مزرعهتان است) باشد.
اگر به لحاظ فنی بخواهیم توضیح دهیم، در واقع شما الگوریتمی را طراحی کردید که میتواند به عنوان یک قرارداد هوشمند بر روی یک بلاکچین اجرا گردد. این الگوریتم تمام ویژگیهای توکن آینده شما را من جمله ارزش، تعداد و اسم آن را تعریف میکند. حالا چطور این توکنهای COW را از آنجا خارج کنیم تا در صرافیهای مختلف به راحتی قابل خرید و فروش باشند. برای این کار نیاز به پلتفرمی داریم که قراردادهای هوشمند را پشتیبانی کند. پلتفرم اتریوم (ETH) میتواند بهترین انتخاب باشد. برای اینکه از بحث دور نشویم به جزئیات بیشتری در رابطه با چگونگی ساخت توکنها نمیپردازیم و تنها به بیان اینکه شما به یک پلتفرم قرارداد هوشمند، ویرایشگر متن و یک آدرس کیف پول اتریوم نیاز دارید اکتفا میکنیم.
آیا توکنسازی یک مفهوم جدید است؟
خیر در واقع این مفهوم جدید نیست اما به نوعی مدرن محسوب میشود. البته پیش از پیدایش رمزارزها، مفهومی کلیتر به نام بهادارسازی (Securitization)، به معنای تبدیل داراییها به اوراق بهادار، وجود داشته است. بهادارسازی به فرآیند ادغام انواع تعهدات بدهی قراردادی، همانند وامهای مسکن یا خودرو یا بدهی کارت اعتباری، اطلاق میگردد که جریانات نقدی مربوط به آنها در قالب اوراق به سرمایهگذاران شخص ثالث فروخته میشود. عمدتا این اوراق را اوراق قرضه یا اوراق بهادار تضمینی یا اوراق مبتنی بر بدهی (CDO) مینامند.
بحران اقتصادی سال 2008 را به یاد دارید؟ در آن برهه، همین اوراق مبتنی بر بدهی همانند صندوقهایی که اقساط ماهیانه چندین وام را برای والاستریت (Wall Street) جمع آوری میکنند به یکی از اصول پیش فرض قراردادها تبدیل شد. این اوراق به لحاظ فنی اصطلاحاً نوعی اوراق بهادار با پشتوانه دارایی (ABS) سازمان یافته بودند. بنابراین ایده اصلی این فرآیند تبدیل داراییهای مختلف به اوراق بهادار است و با عملکرد چنین فرآیندهایی از قبل آشنا هستیم.
تفاوت توکنسازی و بهادارسازی در چیست؟
به طور خلاصه، تفاوت این دو فرآیند در این است که توکنسازی بر روی شبکه بلاکچین انجام میشود. حال اجازه دهید کمی وارد جزئیات شده و به بررسی مفهوم توکن بپردازیم. البته همانند بسیاری از مفاهیم حوزه رمزارز، تعریف واحدی برای توکن که همه بر آن اتفاق نظر داشته باشند وجود ندارد. یک توکن در سادهترین سطح نشانگر یک دارایی یا کاربرد خاص است. شاید بسیار مبهم و غیرقابل فهم به نظر برسد. برهمین اساس به تشریح سه نوع رایج توکن و ارائه نمونههایی از آنها میپردازیم:
توکنهای ارزی (Currency Tokens)
متداولترین نوع توکنها محسوب میشوند که بارزترین مثال آن رمزارزهای کلاسیک مثل بیتکوین (BTC) هستند. توکنهای ارزی بر روی بلاکچین اختصاصی خودشان ساخته میشوند. این توکنها مبتنی بر دارایی نیستند، بلکه ارزش آنها مستقیماً با مکانیزم توزیع آنها در ارتباط است. همانطور که از نامشان پیداست، توکنهای ارزی درست همانند ارزهای مرسوم هر کشور برای معامله، خرج یا دریافت کردن استفاده میشوند. پرداخت هزینه یک قهوه با بیتکوین میتواند مثال سادهای از کاربرد توکنهای ارزی باشد.
توکنهای کاربردی (Utility Tokens)
مفهوم این نوع توکن شاید نسبت به توکنهای دیگر کمی مبهم و فریبنده باشد. توکنهای کاربردی دسترسی به یک محصول یا خدمت را در آینده فراهم میکنند و پولی که بابت آن پرداخت میکنید به استارتاپها کمک میکند تا در حقیقت سرمایه لازم برای توسعه آن محصول را بدست آورند. یکی از بهترین نمونهها در این مورد، توکن BAT است. این توکن برای توسعه تبلیغات دیجیتال ساخته شده است. تبلیغکنندگان با این توکنها تبلیغات را خریداری میکنند و سپس سود حاصل از آن بین منتشرکنندگان تبلیغات برای جبران هزینه میزبانی و همینطور بین کاربرانی که آن تبلیغ را مشاهده میکنند توزیع میشود. طراحی توکنهای کاربردی با هدف سرمایهگذاری صورت نمیگیرد. با این حال، اکثر مردم این توکنها را به عنوان سرمایهگذاری و با امید به اینکه ارزش آنها متناسب با تقاضا برای محصولات و خدمات شرکتها افزایش مییابد، خریداری میکنند.
توکنهای اوراق بهادار (Security Tokens)
در مقابل، توکنهای اوراق بهادار بیانگر سرمایهگذاری مستقیم هستند. تعریف این نوع توکنها بسیار ساده است. بخصوص با رجوع به ماجرای تست هاوی (Howey Test) میتوانید مفهوم این اوراق را به خوبی درک کنید. کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده آمریکا (SEC) از سال1946 تاکنون از این تست استفاده میکرده، و جالب اینکه این تست هنوز در بسیاری از رمزارزها استفاده میشود.
برای تشخیص یک توکن اوراق بهادار بایستی این سه سوال را بپرسید:
آیا این توکن به عنوان یک سرمایهگذاری فروخته میشود؟ آيا میتوان از این توکن انتظار بازدهی داشت؟ آیا این بازدهی صرفاً به تلاشهای توسعهدهنده این توکن که معاملات را ترتیب میدهند بستگی دارد یا به شخص ثالث دیگری؟
اگر پاسخ هر سه سوال فوق مثبت باشد، در آن صورت این توکن از نوع اوراق بهادار است. توکن فرضی COW را که در ابتدای مقاله راجع به آن صحبت کردیم حتما به یاد دارید. اجازه دهید تست هاوی را برای این توکن اجرا کنیم. خب این توکن به عنوان یک سرمایهگذاری فروخته میشود. سرمایهگذاران به شما به عنوان مالک مزرعه که در جهت سودآوری و پیشرفت آن تلاش میکنید اعتماد دارند. آیا از این توکن میتوان انتظار بازدهی داشت؟ قطعا، درغیرصورت چرا سرمایهگذاران باید چنین توکنی را خریداری کنند! به طور کلی، توکنهای اوراق بهادار میتوانند نشانگر هرگونه دارایی قابل معامله و معاوضه پذیر باشند. این توکنها توسط وایت پیپرهایی (White paper) با توضیحات فنی طولانی پشتیبانی نمیشوند. توکنهای اوراق بهادار اساساً سهامی هستند که بر روی یک بلاکچین از پیش طراحی شده وجود دارند.
چرا از بلاکچین برای توکنسازی استفاده میشود؟
زیرا بلاکچین باعث شفافیت در فرآیند توکنسازی میشود. توکن فرضی COW یک توکن ERC-20 است، بنابراین کلیه تراکنشهایی که شما با این توکن انجام میدهید بر روی بلاکچین اتریوم ثبت خواهد شد. از آنجا که این بلاکچین یک دفترکل عمومی غیرقابل تغییر است، هیچکس نمیتواند مالکیت شما از این توکن را زیر سوال برده یا آن را جعل نماید. حقوق و مسئولیتهای قانونی شما مستقیماً در این توکن تعبیه شده است. علاوهبراین، بلاکچینها تا حد زیادی هزینههای توکنسازی را کاهش میدهند. بجای پرداخت هزینه واسطهها در کاغذبازیها، تنها با برنامه نویسی یک قرارداد هوشمند همه کارها انجام میشود. ضمن اینکه هزینههای اداری مرتبط با خرید و فروش این توکنها نیز تقریبا صفر است. همچنین، همانند معاملات رمزارزهای دیگر، توکن COW میتواند 24 ساعته و هفت روز هفته در هر جایی از دنیا خرید و فروش شود. بنابراین این توکنها دائما در دسترس هستند.
یکی از مزایای اصلی توکنسازی این است که شما میتوانید مالکیت بخشی کوچکی از یک دارایی را در اختیار بگیرید. مثلا در رابطه با مثال کوین COW، شما میتوانید با خرید تعدادی از این توکن، مالک 0.01 درصد از مزرعه شوید. این ویژگی را مالکیت مشاع یا جزئی از یک دارائی (Fractional Ownership) مینامند که بواسطه آن سرمایهگذاران میتوانند انتخابهای مختلفی برای متنوع کردن سبد دارایی خود داشته باشند. مثلا قیمت هر سهم شرکت آمازون (Amazon) زیاد است و شاید یک شخص نتواند از عهده خرید یک سهم از این شرکت بربیاید. اما توکنسازی این امکان را فراهم میکند تا بتوان مثلا یک هشتم از سهم این شرکت را خریداری کرد. این موضوع فقط مختص سهام آمازون نیست، بلکه از املاک و مستغلات گرفته تا آثار هنری یا هرچیز دیگری مثل پیتزا را میتوان از طریق این فرآیند در جزء کوچکتری به صورت دارایی دیجیتال خرید و فروش کرد.
فرض کنید برای پرداخت هزینههای دانشگاه نیاز به پول دارید. میتوانید مزرعهتان را تبدیل به توکن کرده و هر تعداد توکن COW که نیاز دارید را بفروشید و بعد از آن که از دانشگاه فارغ التحصیل شدید و شغلی پیدا کردید، دوباره آن توکنها را به ارزش بازار خریداری کنید. البته مفهوم مالکیت مشاع از قبل تحت عنوان معاملات دانگي (Club Deals) نیز وجود داشته اما تا این حد عمومیت نداشته و رایج نبوده است. زمانی که داراییها، بخصوص داراییهایی که غیرنقدی هستند مثل آثار هنری، تبدیل به توکن میشوند، در این صورت این داراییها در دسترس مخاطبین بیشتری قرار میگیرند. درنتیجه، تخفیفات غیرنقدی حذف شده و ارزش بیشتری از آن دارایی حاصل میشود. در مقابل، سرمایهگذران نیز دسترسی بیشتری به فرصتهای سرمایهگذاریی با پتانسیل رشد بالا خواهند داشت. به عبارت دیگر، امکان سرمایهگذاری 30 دلار در یک اثر هنری 30 میلیون دلاری میتواند میلیونها دلار سرمایه را از این نوع داراییهای غیرنقدی آزاد کند و حجم معاملات جهانی را افزایش دهد به طوریکه تنها 2.4 تریلیون دلار در تامین سرمایه بخش خصوصی در ایالات متحده آمریکا وجود دارد و این همان چیزی است که فرآیند توکنسازی میتواند برای اقتصاد جهانی به ارمغان بیاورد.
مشکل فرآیندی با چنین مزایایی در چیست؟
فرآیند توکنسازی باید کاملا منطبق با قانون باشد اما مسئله این است که قانونگذاری برای این فرآیند دشوار است. سازوکارهای ویژه مالی (SPV)، به اشخاص حقوقی گفته میشود که توسط شرکتها برای مصونیت شرکت خریدار از هرگونه ریسک مالی در یک قرارداد استفاده میگردند. حال به سختی میتوان یک مرجع قضایی را متقاعد کرد تا به جای سازوکارهای ویژه مالی از توافقنامههای رسمی اعتماد که از طریق قراردادهای هوشمند و بلاکچین منعقد میشوند استفاده کرد. البته این مخالفت منطقی به نظر می رسد چرا که ارتباط بین یک توکن و داراییهای زیربنایی آن بایستی جدایی ناپذیر باشد. مثلا اگر مزرعه شما در اثر طوفان نابود شود، تکلیف سرمایهگذارانی که توکنهای COW را خریدند چه میشود؟ برهمین اساس بایستی حقوق حفاظت از اموال برای این سرمایهگذاران در نظر گرفته شود و اجرای این حقوق تنها توسط قانونگذاران امکان پذیر باشد.
با این حال برخی استارتاپها ادعا کردهاند که راه حلی برای این مشکل دارند. به عنوان مثال، شرکتی به نام پروتکل توکنسازی استاندارد (STP) ادعا کرده است که با استفاده از یک اعتبارسنج درون زنجیرهای (On-chain validator) اجرای قوانین مختص هر منطقه را تضمین میکند. به طور ساده این روش، اجرای الزاماتی چون احراز هویت مشتری (KYC) و قوانین ضد پولشویی را بررسی کرده و چندین شرکت مدیریت هویت دیجیتال را برای این فرآیند ارزیابی میکند. تمام این اقدامات بر روی شبکه بلاکچین صورت میگیرد. در این صورت، یک معامله زمانی انجام خواهد شد که تمام قوانین رعایت شده باشد. البته مادامی که این مدل در دنیای واقعی اجرا نشود، موفقیت آمیز بودن آن مشخص نخواهد بود.
منبع: Cointelegraph