افراد بسیاری طی سالهای اخیر، مشتاق فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال شدهاند. هم به دلیل جذابیتهای فناوری رمزنگاری و ارزهای دیجیتال، و هم افزایش قیمت بیتکوین و دیگر رمزارزها، که کاربران را با سودای یک شبه پولدار شدن به سمت این بازارها کشانده است. اما همه این قابلیت را ندارند تا از بازار ارزهای دیجیتال، کسب سود کنند. فعالیت در این بازارها و رسیدن به سودآوری، در کنار علاقه، به مهارت و قدرت تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال و فاندامنتال نیز نیاز دارد.
تنها افرادی فرصت سودآوری را خواهند داشت، که بتوانند اتفاقات و روندهای گذشته و حال بازار ارزهای دیجیتال را به درستی تحلیل کرده و پیشبینی درستی از آینده داشته باشند. به همین دلیل نیز هرکس که علاقهمند به فعالیت در بازار ارزهای رمزنگاری شده باشد، قبل از هرچیز باید اصطلاحات، نحوه تحلیل و استفاده از نمودارها و دادههای حوزه رمزنگاری را بیاموزد.
مهمترین روشهای تحلیل بازار ارزهای دیجیتال، دو روش تحلیل تکنیکال ( Technical Analysis) و فاندامنتال است. بر همین اساس، موضوع این مطلب از ارزجدید را به توصیف روش تحلیلی تکنیکال ارز دیجیتال اختصاص دادهایم.
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست؟
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال (Cryptocurrency Technical Analysis)، درواقع به معنی پیشبینی روند آینده بازار ارزهای دیجیتال بر اساس روندهای گذشته آن است. در این نوع از تحلیل ارزهای دیجیتال، تنها پارامتری که برای پیشبینی روندهای آتی بازار مورد بررسی قرار میگیرد، قیمت و حجم معاملات است. البته، کار تحلیل به همین سادگیها هم که به نظر میرسد نیست. برای تحلیل همین دادههای قیمتی و حجم معاملات، از الگوهای مختلفی استفاده میشود که در ادامه، به تفصیل توضیح خواهیم داد.
اگر بخواهیم کمی حرفهایتر تحلیل تکنیکال را تعریف کنیم، باید بگوییم که این نوع از تحلیل، درواقع کار با نمودارها و ابزارهای موجود در آنها است. نوع خاصی از تحلیل بازار ارزهای دیجیتال، که رفتار آینده بازار ارزهای رمزنگاری شده را با توجه به حرکات قبلی قیمت و دادههای مربوط به حجم معاملات پیشبینی میکند.
این نوع از تحلیل، نخستین بار در قرن هفدهم میلادی در آمستردام هلند و در قرن هجدهم در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته بود. البته، این تحلیلها، صرفاً اشکالی کاملاً ابتدایی از تحلیل تکنیکال بودند. شکل مدرن تحلیل تکنیکال، از فعالیتهای چارلز داو (Charles Dow)، خالق شاخص اقتصادی میانگین صنعتی داو جونز، آغاز شد. فردی که تئوریهایش هنوز هم در صنعت ارزهای دیجیتال کاربرد دارد.
تحلیل تکنیکال، سالهای سال است که برای پیشبینی بازارهای بورس و سهام مورد استفاده قرار میگیرد و اکنون، با رونق بازار ارزهای دیجیتال، برای پیشبینی روندهای آتی این بازارها نیز مورد استقبال قرار گرفته است. با وجود اینکه از نظر ماهیت، تحلیل تکنیکال با نمودارها، شاخصها، آمار و اعداد و ارقام سروکار دارد، اما این نکته را نباید فراموش کرد که همین مدل نیز در حقیقت، تحلیلگر رفتارهای کاربران در بازارهای مالی است. این کاربران هستند که با رفتارهای انسانی و احساسات خود، حجم معاملات و قیمتگذاری در بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال را تعیین میکنند.
دو فاکتور بسیار مهم عرضه (Supply) و تقاضا (Demand)، که شکلدهنده بازارهای مالی، روند رشد یا سقوط معاملات و صدالبته قیمتگذاری هستند، کاملاً از رفتارها و احساسات کاربران سرچشمه میگیرند و بر همین اساس، بررسی آنها به نوعی تحلیل رفتارهای کاربران در بازارهای مالی است.
اساس تحلیل تکنیکال، بر این اصل استوار است که رفتار کاربران، در دوران مختلف در بازار یکسان است و اگر کاربران، با رفتارهای خاصی روی عرضه و تقاضا، و به تبع آن روی قیمت و حجم معاملات در زمان گذشته تاثیر گذاشتهاند، این تاثیر در زمانهای آینده نیز قابل استناد خواهد بود. البته، دقیقاً به دلیل همین استدلال، نمیتوان روی تحلیلهای تکنیکال برای تحلیل بازار در بلندمدت حساب باز کرد. این نوع از تحلیلها، صرفاً برای پیشبینی آینده نزدیک بازارهای ارزهای دیجیتال مناسب هستند و در بلندمدت، امکان خطا در آنها بسیار بالا است.
آیا تحلیل تکنیکال قابل اعتماد است؟
شاید این سوال برایتان پیش بیاید که دنیا، مدام در حال تحول است و رفتارهای کاربران، بهویژه در بازار پر از نوسان و جدیدی مثل ارزهای رمزنگاری شده، مدام در حال تغییر است؛ پس چطور میتوان روی یک تحلیل، بر مبنای گذشته حساب باز کرد؟ اساساً آیا این نوع از تحلیل قابل اعتماد بوده و استفاده از آن درست است؟
برای پاسخ به این سوال، بیایید یک مثال ملموس و عینی را در نظر بگیریم. همه ما بارها پیش آمده که بهخاطر پیشبینی هواشناسی مبنی بر بارش برف یا باران، سفر خود یا یک ملاقات مهم کاری را کنسل کردهایم، اما در کمال ناباوری دیدهایم که خبری از برف و باران نشده! هواشناسی، بر اساس یک سری نمودارها، جریانهای هوایی و برخی دادهها و شاخصها، وضعیت هوا طی یک دوره خاص را پیشبینی میکند. این پیشبینی، هرچه بلندمدتتر باشد، احتمال خطا نیز در آن افزایش پیدا میکند.
اما ما باز هم برای اینکه احتمال خطا را در سفرها، ملاقاتهای کاری یا سایر فعالیتهای خود به حداقل برسانیم، به پیشبینیهای هواشناسی اعتماد میکنیم. شاید گاهاً به دلیل تغییرات ناگهانی جوی، خطاهایی نیز در این پیشبینیها وجود داشته باشد، اما در حالت کلی قابل اعتماد هستند و میتوانند کمککننده باشند.
در مورد تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال ارزهای دیجیتال نیز دقیقاً همینطور است. یک کاربر و تریدر، برای اینکه بتواند بیشترین سودآوری را در بازار ارزهای دیجیتال داشته و در عین حال، حاشیه زیان کمتری را نیز متحمل شود، نیاز به استفاده از سیگنالهای ارز دیجیتال دارد. این سیگنالها، از تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال به دست میآیند.
به عبارت بهتر، با وجود اینکه تحلیلهای تکنیکال – و حتی فاندامنتال – ارزهای دیجیتال همیشه هم درست از آب درنمیآیند و ضمانت 100 درصدی ندارند، اما سیگنالهایی را در اختیار شما قرار میدهند که میتوانند کمککننده باشند.
ویژگیهای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
یک تحلیل تکنیکال درست و دقیق، ویژگیهایی که دارد که آن را از سایر انواع تحلیلهای بازار ارزهای دیجیتال متمایز میسازد. ویژگیهایی که میتوانند ماهیت، مزیتها و معایب این نوع از تحلیل ارزهای دیجیتال را نشان دهند و عبارتند از:
تمرکز تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال روی قیمت
مهمترین وجه تمایز تحلیل تکنیکال، در مرکزیت قرار گرفتن قیمت ارزهای دیجیتال یا داراییهای مورد تحلیل در این مدل است. ایده زیربنایی تحلیل تکنیکال این است که قیمت لحظهای انواع ارزهای دیجیتال نشاندهنده تاثیر عوامل اقتصادی مختلف و احساسات کاربران بوده و با استفاده از آن میتوان به پاسخ کلیه سوالات خود در خصوص روند بازار دست یافت.
در این متد، تحلیلگر کاری به عوامل تاثیرگذار در این قیمت لحظهای ندارد. درواقع، یک تحلیلگر تکنیکال، تنها روی قیمت و لحظهای که ارز دیجیتال مورد نظر به کف قیمتی میرسد کار میکند و اصولاً اهمیتی نمیدهد که توئیت ترامپ باعث این افت قیمت شده، فروش سهام شرکت تسلا توسط ایلان ماسک قیمت ارز دیجیتال خاصی را بالا برده، یا جنگ در گرفته بین دو کشور منجر به ایجاد هرج و مرج در بازار ارزهای دیجیتال شده است.
این در حالی است که در تحلیل بنیادی یا فاندامنتال، کلیه عوامل تاثیرگذار بر روند بازار ارزهای دیجیتال نیز موبهمو مورد بررسی قرار میگیرند. برای آشنایی بیشتر با این مدل تحلیلی، میتوانید مطلب «تحلیل فاندامنتال چیست» ارزجدید را مطالعه فرمایید.
کاربرد تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال در کوتاهمدت
یکی از نکات مهم در استفاده از تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال این است که این نوع از تحلیل بازار، صرفاً در بازههای زمانی کوتاهمدت پاسخگو است.
با توجه به اینکه دادهها، شاخصها و نمودارهای مورد استفاده برای این نوع از تحلیل بازار، دادهها و نمودارهای قدیمی و سابق هستند، خیلی نمیتوان در بلندمدت روی آنها حساب باز کرد. دلیل این امر نیز تغییر و تحول شدید بازار، به ویژه بازار ارزهای دیجیتال طی سالهای اخیر است که عوامل متعددی روی آن تاثیرگذار هستند. عواملی از قبیل:
- نوسانات قیمت بیتکوین که سایر ارزهای دیجیتال را نیز تحت تاثیر قرار میدهد
- تغییر عرضه و تقاضا در بازار (که خود دلایل زیادی میتواند داشته باشد)
- تهدیدات سایبری در مورد برخی ارزهای دیجیتال و سطح امنیت آنها
- کلاهبرداریها (مثل جریان افتیایکس (FTX) که باعث سقوط شدید بازار شد)
- قوانین و محدودیتهای رگولاتوری و دولتی (مثل ممنوع شدن رمزارزها در یک کشور)
- رویکرد سلبریتیها، افراد تاثیرگذار در اذهان عمومی و نهنگها
- اخبار معتبر یا حتی فیک در مورد ارزهای دیجیتال
- و مواردی از این دست…
کلیه این عوامل، میتوانند روی قیمت لحظهای ارزهای دیجیتال تاثیرگذار باشند. درواقع، اگرچه ممکن است اوضاع بازار در مورد یک ارز دیجیتال در لحظهای که تحلیل را منتشر میکند خوب و بر وفق مراد باشد، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که با گذشت یک هفته، آن تحلیل هنوز مورد اعتماد و استناد باشد.
تاکید روی نمودارها و الگوها
شاید بتوان تحلیل تکنیکال را به نوعی، یک تحلیل ریاضی قلمداد کرد. در این نوع از تحلیل، دادههایی که اساس کار هستند دادههای ریاضی، نموداری و برخی الگوهای ثابت هستند. این ماهیت، با وجود اینکه باعث میشود نتیجه تحلیل اغلب نتیجهای قابل اعتماد باشد (چون ریاضی معمولاً اشتباه نمیکند)، اما گاهاً انعطافپذیری لازم را ندارد.
با این حال، شما میتوانید در تمام بازارهایی که بر اساس عرضه و تقاضا کار میکنند، از این مدل تحلیل با سطح اطمینان بالا استفاده کنید. هرچند که در صورت غیرعادی بودن شرایط بازار، یا پایین بودن حجم معاملات، ممکن است خطاهای روش تحلیلی نمود پیدا کنند.
آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال؛ مبانی پایه
برای آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال، قبل از هر چیز لازم است برخی اصطلاحات و مبانی پایه را در مورد این مدل از تحلیل بازار ارزهای رمزنگاری شده یاد بگیریم. مهمترین مفاهیم و مبانی پایه در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال عبارتند از:
- فلسفه تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال
- انواع چارتها و نمودارها
- مقیاس نمودارها و حجم معاملات
- سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل
- روندها و خطوط روندها
- تایید روندها با حجم معاملات
- الگوها، انواع آنها و نحوه استفاده از آنها
- و در نهایت، اندیکاتورها
فلسفه تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
جان مورفی (John Murphy)، یکی از اساتید برجسته جهان در حوزه تحلیل تکنیکال، در کتاب خود تحت عنوانِ ساخت آسان نمودار (Charting Made Easy)، ضمن معرفی ابزارها و فرضیههای بنیادی تحلیل تکنیکال، تئوریهای این آنالیز را بهصورت زیر تعریف میکند:
«تحلیل چارت، نموداری یا تکنیکال، علم مطالعه حرکت بازار با استفاده از نمودارهای قیمت، برای پیشبینی جهت حرکت قیمت در آینده است. اساس فلسفله تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال این است که کلیه پارامترهای تاثیرگذار بر قیمت در بازار، از قبیل اطلاعات فاندامنتال، رخدادهای سیاسی، بلایای طبیعی و عوامل روانی و اجتماعی، همه و همه به سرعت در تحرکات بازار خودنمایی میکنند».
درواقع، وقتی همه این تحرکات، بلافاصله در قالب حرکت قیمتی – حال چه رو به بالا و چه رو به پایین – نمود پیدا میکنند، پس میتوان بر اساس همین حرکت قیمتی نیز تصمیمگیری کرد.
سه فرضیه مهم و بنیادی مورد استفاده در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال عبارتند از:
- قیمتها، نمود اطلاعات مرتبط با بازار و عوامل تاثیرگذار در بازار هستند
- قیمتها درست در همان جهتی حرکت میکنند که روندها هستند
- تاریخ بهطور مداوم خودش را تکرار میکند…
به عبارت دیگر، تحلیل تکنیکال بر این فرضیه استوار است که قیمت، حرف اول و آخر را در بازار میزند و این قیمت ارزهای دیجیتال است که همهچیز را در نشان میدهد. ضمن اینکه تحلیلگران تکنیکال، معتقد هستند که بازار، عموماً از همان روندی که تاکنون استفاده کرده است در آینده نیز بهره خواهد برد و قرار نیست خیلی اتفاق متفاوتی بیافتد.
چارتها و نمودارها در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
در حالت کلی، برای تحلیل تکنیکال ارز دیجتال، از سه نوع نمودار یا چارت استفاده میشود که عبارتند از:
- نمودار میلهای (Bar Chart)
- نمودار خطی (Line Chart)
- نمودار شمعی (Candlestick Chart)
مهمترین و اصلیترین اطلاعاتی که این سه نوع چارت، در اختیار تحلیلگران تکنیکال ارزهای دیجیتال قرار میدهند نیز اغلب شامل موارد زیر هستند:
- قیمت باز شدن (Open)
- بالاترین قیمت (High)
- پایینترین قیمت (Low)
- قیمت بسته شدن (Close)
بر همین اساس نیز این نمودارها را اغلب نمودارهای OHLC نیز مینامند که از ابتدای کلمات فوق گرفته شده است. این نمودارها، نوسانات قیمتی ارزهای مورد تحلیل را در قالب نمودارهای میلهای یا شمعی در اختیار تحلیلگران و کاربران قرار میدهند. نمودارهای خطی، امکان مشاهده همه این پارامترها را در اختیار کاربران قرار نمیدهند.
قبل از پرداختن به معرفی سه نمودار، بررسی آنها و نحوه استخراج داده از آنها، لازم است مفهومی تحت عنوان بازه زمانی یا تایم فریم (Time Frame) را نیز معرفی کنیم.
تایم فریم یا دوره زمانی، همانطور که از اسم آن هم میتوان حدس زد، یک دوره زمانی مشخص و محدود است که دارای زمان شروع و پایان است. هر تایم فریم در یک نمودار – از نوع میلهای یا شمعی – میتواند نشاندهنده یک شمع (کندل) یا میله باشد. درواقع، هر تایم فریم، کوچکترین جزء از این چارتهای شمعی و میلهای است که اطلاعات بسیار ارزشمندی از قبیل قیمت شروع معامله، قیمت بسته شدن معامله و بالاترین و پایینترین قیمت را در اختیار معاملهگر یا تحلیلگر تکنیکال ارزهای دیجیتال قرار میدهد.
با در نظر داشتن این توصیف، به سراغ توضیح تکمیلی سه نمودار مورد استفاده در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال و نحوه استخراج دیتا از آنها میرویم.
نمودار خطی
نمودارهای خطی یا لاینار، سادهترین نوع نمودارهای مورد استفاده در آموزش تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال از صفر تا صد هستند که صرفاً در مورد بستهشدن معاملات داده دارند. درواقع، نمودارهای خطی در تایم فریم یک روزه، به ازای هر روز تنها یک نقطه بر روی نمودار نشان میدهند که این نقطه نیز آخرین قیمت معامله شده در آن روز است. با اتصال نقاط به دست آمده در ازای قیمت بسته شده هر روز، نمودار خطی در تایم فریم یک روزه به دست میآید.
نقطه ضعف این نمودار آن است که غیر از قیمت نهایی، اطلاعات دیگری در مورد قیمتگذاری ارز دیجیتال مورد نظر در تایم فریم در اختیار کاربران یا تحلیلگران قرار نمیدهد. درواقع، اینکه حجم معاملات صورت گرفته در طول روز چقدر بوده و قیمتگذاریهای این معاملات چگونه بوده، تاثیری در نتیجه نهایی ندارد و صرفاً آخرین قیمتی که ارز دیجیتال مورد نظر در آن معامله شده است به ثبت میرسد.
البته، اینکه کدام قیمت استفاده شود، دست خود تحلیلگران و ارائه دهندگان این نمودارها است. شاید یک تحلیلگر بخواهد از قیمت آغازین یا میانگین بالاترین و پایینترین قیمتها نیز استفاده کند، اما با توجه به اینکه اغلب معاملهگران و تحلیلگران، برای تایید شکستهای حمایتی و مقاومتی از قیمت بسته شدن استفاده میکنند، نمودارهای خطی تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال نیز اغلب بر اساس همین قیمت ارائه میشوند.
نمودار میلهای
در نمودارهای میلهای (Bar Chart)، هر تایم فریم نشاندهنده یک میله است که بالاترین، پایینترین، قیمت آغازین و قیمت بسته شدن بر روی آن مشخص شده است. درواقع در یک نمودار میلهای، هر میله میتواند بر اساس تایم فریم مشخص شده، نشاندهنده تغییرات قیمتی در بازههای یک ساعته، یک روزه، یا یک هفتهای باشد. اینکه از چه تایم فریمی برای ایجاد و ارائه نمودارهای میلهای استفاده شود، به کاربر یا تحلیلگر و استراتژی معاملاتی موردنظر بستگی دارد.
این میلهها میتوانند بهصورت صعودی یا نزولی باشند که معمولاً، در چارتها، نمودارهای صعودی را با رنگ سبز و نمودارهای نزولی را با رنگ قرمز نشان میدهند. هرچند که سمت میلهها نیز نشاندهنده نزولی یا صعودی بودن قیمت ارز دیجیتال مورد نظر در هر تایم فریم است.
نمودار شمعی
نمودارهای شمعی، از جمله بهترین و کاملترین نمودارهای آموزش کامل تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال هستند که درست مانند نمودارهای میلهای، خصوصیات نمودارهای OHLC را دارند. در این نمودارها نیز تحلیلگر یا کاربر میتواند به اطلاعاتی از قبیل قیمت آغازین، قیمت بسته شدن معامله و همینطور کمترین و بیشترین قیمتها در هر تایم فریم دسترسی داشته باشد. تنها نقطه تفاوت نمودارهای شمعی تحلیل تکنیکال با نمودار میلهای، در نحوه نمایش هر تایم فریم است. تریدرها در بازار ارزهای دیجیتال برای راحتی کار و تفسیر آسانتر دادهها، معمولاً نمودار کندلاستیک یا شمعی را جایگزین نمودارهای میلهای و صدالبته خطی میکنند تا بتوانند راحتتر و سریعتر به تحلیل موردنظر خود دست پیدا کنند.
در این نمودارها نیز هر تایم فریم، با استفاده از یک شمع یا کندل به نمایش درمیآید، که دارای بالاترین و پایینترین قیمت، و قیمتهای آغازین و بسته شدن هستند. نزولی بودن نمودار باعث میشود رنگ آن اغلب بهصورت قرمز نمایش داده شده و نمودارهای شمعی صعودی در هر تایم فریم نیز بهصورت سبز رنگ نمایش داده میشود.
کندلهایی که صعودی هستند، در اصطلاح بولیش (Bullish) نامیده میشوند که قیمت آغازین در آنها، پایینتر از قیمت بسته شده معامله قرار گرفته است. این کندلها گاهاً به جای سبز رنگ، بهصورت بیرنگ نیز نمایش داده میشوند. اما کندلهای نزولی یا قرمزرنگ چارت، کندلهای بیریش (Bearish) خوانده میشوند که در آنها، قیمت بسته شده پایینتر از قیمت آغازین قرار دارد. این کندلها نیز ممکن است به جای قرمز با رنگ مشکی نشان داده شوند.
مقیاس نمودارها و حجم معاملات در تحلیل تکنیکال
انتخاب مقیاس نمودارها برای تحلیل تکنیکال، بهویژه زمانی که بازه زمانی چارت خیلی طولانی است یا نوسانات قیمتی خیلی زیاد بوده است، از اهمیت بالایی برخوردار است. مقیاسی که بهصورت پیشفرض برای نمودارها استفاده میشود، خطی (Linear) است. با این حال، گاهی لازم است مقیاس نمودار را تغییر دهیم تا بتوانیم اطلاعات مربوط به یک بازه زمانی خاص را بررسی کنیم.
برای مثال، وقتی قرار است قیمت بیتکوین را از نخستین سالهای پیدایش آن، مثلاً از 2010 میلادی الی 2020 میلادی بررسی کنیم، مشاهده خواهیم کرد که نوسان قیمت، در سالهای ابتدایی بسیار اندک بوده و نمودار، قبل از سال 2018 میلادی در حالت استفاده از مقیاس خطی صرفاً نموداری غیرقابل بررسی است؛ به این دلیل که نوسان قیمت در سالهای پس از 2018 میلادی نسبت به سالهای نخست بسیار بالا بوده است. در چنین حالتی، معمولاً بهتر است برای تحلیل راحتتر و دقیقتر، تایم فریمهای ابتدایی را با مقیاس لگاریتمی ارزیابی کنیم.
برای درک بهتر موضوع، میتوانید به دو نمودار فوق توجه فرمایید. همانطور که مشاهده میکنید، در سالهای قبل از 2018، در نمودار اول – که نمودار خطی است – نمیتوان اطلاعات زیادی در مورد نوسان قیمت بیتکوین به دست آورد. این در حالی است که در نمودار دوم – که نمودار لگاریتمی است – نوسان قیمت ارز دیجیتال مورد نظر که بیتکوین است، در تمامی ادوار به خوبی قابل مشاهده و ارزیابی است.
نکته: توجه داشته باشید که این قبیل نمودارها، در حقیقت نمودارهای نیمه لگاریتمی هستند، چراکه تنها یک محور در آنها بهصورت لگاریتمی نشان داده میشود. با این حال، اگرچه اشتباه است، اما این اصطلاح رایج شده و اغلب از همین عنوان مصطلح لگاریتمی استفاده میشود.
در کنار مبحث قیمتگذاری، گاهی برای تحلیل بهتر وضعیت بازار و ارائه سیگنالهای درست ارز دیجیتال، لازم است حجم معاملات نیز مورد بررسی قرار گیرند. برای اینمنظور، در اکثریت قریب به اتفاق نمودارهای تحلیل تکنیکال، نمودارهای میلهای مربوط به حجم معاملات نیز تعبیه شده است. این میلهها، نشاندهنده حجم معاملات در هر تایم فریم هستند و شکستهای مقاومتی و حمایتی را تایید میکنند. این تایید، بر اساس مشاهده حجم بالای معاملات در جهت روند موردنظر صورت میگیرد. اینکه روند چیست و یا حمایت و مقاومت به چه معنا است، در ادامه مبحث به آن خواهیم پرداخت.
سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
یکی از مهمترین مبانی پایهای در مبحث تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال، دو مفهوم حمایت (Support) و مقاومت (Resistance) است. بازار ارزهای دیجیتال نیز همچون بسیاری از بازارهای مالی دیگر، بر عرضه و تقاضا استوار است. عدهای از کاربران خریدار ارزهای دیجیتال هستند و عدهای دیگر نیز فروشنده ارزها و درست در همین نقطه است که بازار و چالشهای مربوط به آن شکل میگیرد.
زمانی که تقاضا برای یکی از ارزهای دیجیتال رو به فزونی میگذارد، خطوط حمایت شکل میگیرند و در مقابل، زمانی که فروشندگان ارزهای دیجیتال دست به کار میشوند و به اصطلاح عرضه افزایش پیدا میکند، خطوط مقاومتی ظهور میکنند.
زمانی که تقاضا برای یک ارز دیجیتال افزایش پیدا میکند، بدیهی است که قیمت نیز به تبع آن رو به افزایش میگذارد و در این حالت، هیچ فروشندهای پایینتر از قیمتهای سطوح حمایتی وجود ندارد تا ارز مورد نظر را تامین کند. به همین ترتیب، زمانی هم که ارز دیجیتال مورد نظر در بازار اشباع شده و عرضه از تقاضا پیشی میگیرد، قیمت شروع به سقوط میکند و به اصطلاح، قیمت مورد سفارش خریداران، پایینتر از سطوح مقاومت است.
بهعنوان مثال، اگر به نمودار قیمت بیتکوین در سال 2015 میلادی دقت کنید، متوجه خواهید که قیمت این ارز دیجیتال، در سال 2015 میلادی بین 298 الی 315 دلار شناور بوده است. درواقع، زمانی که این ارز دیجیتال خواسته پا فراتر از 315 دلار بگذارد، عرضه افزایش یافته و به طریقی قیمت پایین مانده و هرگاه نیز به مرز 298 دلار رسیده، به دلیل افزایش تقاضا مجدداً قیمت آن رو به افزایش گذاشته است. بر همین اساس، قیمت 315 دلار بهعنوان سطح مقاومت و قیمت 298 دلار بهعنوان سطح حمایت برای سال 2015 بیتکوین در نظر گرفته شده است.
روندها و خطوط روند
روندها (Trends) یکی دیگر از مباحث و مفاهیم مهم و کاربردی در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال هستند. روندها، درواقع نحوه عملکرد و بهعبارتی جریانات شکل گرفته در بازار توسط کاربران و معاملهگران را نشان میدهند. کاربران و تریدرهای بازار، در طول زمان ممکن است مشتاق خرید یک ارز دیجیتال شوند و بر همین اساس، باعث افزایش فزاینده تقاضا برای آن ارز شوند، یا ممکن است به دلایل مختلفی ترسیده یا حتی وحشتزده شوند که در این شرایط نیز یا دیگر خواهان ارز دیجیتال نخواهند بود (که به معنی کاهش تقاضا است) و یا در صدد فروش ارزهای خود برخواهند آمد (که به مفهوم افزایش عرضه است). در هر حالت، این کاربران هستند که روندهای بازار را شکل میدهند.
بنابراین، عجیب نیست اگر بررسی این روندها، بخش بسیار مهمی از تحلیل تکنیکال بازار باشد. روندها در بازار، میتوانند نزولی یا صعودی باشند. وقتی تقاضا برای یک ارز دیجیتال کاهش یافته یا عرضه آن رو به فزونی میگذارد، با توجه به اینکه قیمت ارز دیجیتال مورد نظر کاهش پیدا میکند، روند نزولی (Bearish Trend) است و زمانی که تقاضا برای یک ارز دیجیتال از عرضه آن پیشی میگیرد، قیمت افزایش یافته و روند حاکم بر بازار نیز صعودی (Bullish Trend) خواهد بود. برای درک بهتر روند، به نمودار زیر، که قیمت بیتکوین بین سپتامبر 2015 میلادی الی مارس 2017 را نشان میدهد توجه فرمایید.
همانطور که قابل مشاهده است، در این دوره، روند بازار بیتکوین روندی کاملاً صعودی بوده است. هرچند که اگر بازههای زمانی کوچکتر را مد نظر قرار دهیم، هم روند صعودی داشته و هم نزولی، که در بلندمدت نتیجه صعودی شده است. با این حال، گاهی ممکن است در یک دوره، بررسی و تشخیص نوع روند حاکم بر بازار، کار چندان سادهای نباشد. درواقع، ممکن است فراز و نشیبهای نمودار و در حقیقت، نوسانات قیمت یک ارز دیجیتال در طول زمان به قدری زیاد باشد که تشخیص صعودی یا نزولی بودن روند آن دشوار شود.
برای اینکه بهتر بتوانیم روندهای موجود در بازار ارزهای دیجیتال را تشخیص داده و در تحلیلهای تکنیکال خود استفاده کنیم، لازم است با انواع این روندها آشنا شویم. در حالت کلی، روندها را به سه دسته کلی زیر تقسیمبندی میکنند:
- روندهای صعودی؛ که باعث ایجاد سقفهای بالاتر (Higher Highs) و کفهای بالاتر (Higher Lows) میشوند
- روندهای نزولی؛ که منجر به تولید سقفهای پایینتر (Lower Highs) و کفهای پایینتر (Lower Lows) میشوند
- و روندهای خنثی؛ که حاصل آن حرکتهای افقی است، بدون نوسانات شدید قیمتی
البته، در روندهای خنثی نیز نوسانات قیمتی ریز هنوز حکمفرما است، با این تفاوت که در این روند، حرکت و نوسان قیمتی جدی و شدیدی رو به بالا یا رو به پایین مشاهده نمیشود و قیمت، در یک رنج مشخص در حال نوسان است.
روندها، به لحاظ بازه زمانی نیز قابل تقسیمبندی هستند. از این منظر نیز روندها را میتوان به سه دسته کلی دستهبندی کرد:
- روندهای بلند مدت؛ که به بازههای زمانی چند ساله اشاره دارد
- روندهای میان مدت؛ که بازههای زمانی چند ماهه را شامل میشود
- و روندهای کوتاه مدت؛ که در مورد بازههای زمانی چند روزه صادق است
همانطور که میتوان استدلال کرد، یک روند بلند مدت میتواند زیرمجموعهای از روندهای میان مدت و کوتاه مدت متعدد را شامل شود. برای درک بهتر این موضوع، میتوانید روندها و خطوط روند (Trend Line) بازار بیتکوین طی سالهای 2015 الی 2018 را مشاهده فرمایید. بدیهی است که روندهای بیشتر و ریزتری را نیز میتوان برای این بازه زمانی در نظر گرفت.
تایید روندها بر اساس حجم معاملات
برای اینکه بتوانیم تحلیل تکنیکال دقیقتر و عمیقتری از بازار ارزهای دیجیتال داشته باشیم، در کنار توجه به قیمتها و نوسانات آن در نمودارهای تکنیکال، لازم است حجم معاملات را نیز بررسی کنیم. این نکته را در نظر داشته باشید که برای اینکه یک روند قابل اعتماد باشد، لازم است حجم معاملات در آن روند نیز تایید کنندهاش باشد.
بهعنوان مثال، اگر به تایم فریم 13 مارس در نمودار زیر دقت کنید، مشاهده خواهید کرد که روند کوتاه مدت بیتکوین در این تایم فریم صعودی بوده، و حجم معاملات نیز سبز و در حال افزایش است. اگر در نمودار، با وجود اینکه سقفهای قیمتی بالا هستند، حجم معاملات کم باشد، میتوان این استدلال را کرد که روند صعودی به زودی قدرت خود را از دست داده و از بین خواهد رفت. اما اگر حجم معاملات نیز برای سقفهای بالا، زیاد باشد، احتمال اینکه روند صعودی مورد نظر پایدار باشد بسیار زیاد است.
نکته مهمی که باید در مورد حجم معاملات در نظر داشته باشید این است که این حجمها، قبل از قیمت میتوانند سیگنال ارز دیجیتال مورد نظر را در اختیار شما قرار دهند. اگر قصد دارید یک تحلیلگر تکنیکال حرفهای باشید، یا دست کم هنگام تحلیل بازار ارزهای دیجیتال به اشتباه نیافتید، بهترین کار این است که در کنار ارزیابی کندلهای مربوط به قیمت در چارتها، میلههای مربوط به حجم معاملات را نیز بررسی کنید. اگر مؤید روند بازار بودند، احتمالاً سیگنال مورد نظر خود را پیدا کردهاید.
الگوهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
اما میرسیم به مبحث الگوها در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال، که برای انجام یک تحلیل درست و حرفهای، در کنار سایر مفاهیم و مبانی اصلی، نقش تعیینکنندهای را ایفا میکنند.
همانطور که میدانید، حجم انبوهی از کاربران در بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال فعالیت دارند. کافی است به یکی از کیفپولهای ارز دیجیتال معتبر سری بزنید تا حجم معاملات انجام شده در این پلتفرمها را در هر ثانیه ببینید. مجموع ارزش روزانه معاملات بازار ارزهای دیجیتال، به میلیاردها دلار میرسد و همین موضوع، تحلیل بازار را برای کاربران و تحلیلگران دشوار میکند. شما نمیتوانید بهعنوان یک کاربر، فکر این حجم از کاربر را بخوانید، همه ارزهای دیجیتال را در رصد خود داشته باشید و بتوانید تحلیل درست و منطقی از وضعیت بازار ارائه بدهید، بدون اینکه از بازار یا روش خاصی استفاده کنید.
از آنجا که یکی از سه فرضیه اصلی و زیربنایی تحلیل تکنیکال این بود که «تاریخ بهطور مداوم خودش را تکرار میکند»، متخصصین صنعت سعی کردهاند بر اساس رفتارهای تاریخی کاربران در طول زمان، که به زعم آنها قرار است بهصورت دورهای نیز تکرار شود، الگوهایی را تهیه کرده و در اختیار تحلیلگران بازار ارزهای دیجیتال قرار دهند.
این الگوها، در واقع تصویری روشن و شماتیک از رفتارهای کاربران و معاملهگران در بازار ارزهای دیجیتال و روندهای حاکم بر بازار هستند که میتوانند در تحلیل تکنیکال ارزها و ارائه سیگنالهای درست بر اساس آن کمک کننده باشند. البته، باز هم باید این نکته را متذکر شد که همانند سایر بازارهای تحلیلی، این الگوها نیز تضمین 100 درصدی نمیدهند و ممکن است حرکت قیمت ارز دیجیتال مورد نظر در زمان آینده را با خطا پیشبینی کنند. این مهم را آویزه گوش خود کنید که هیچ فرمول قطعی و 100 درصدی برای پیشبینی بازار، به ویژه بازار پرنوسانی همچون ارزهای دیجیتال وجود ندارد.
در ادامه، مهمترین الگوهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال را معرفی میکنیم. قبل از معرفی این الگوها، بهتر است با مفهوم الگوی بازگشتی (Reversal Patern) و الگوی در جهت روند یا ادامهدهنده (Continuation Pattern) آشنا شویم. الگوهای برگشتی، الگوهایی هستند که بعد از مشاهده آنها، باید منتظر تغییر روند موجود باشیم. بهعنوان مثال، بعد از الگوی سروشانه، که یک الگوی برگشتی است، اگر بازار صعودی باشد، تبدیل به بازار نزولی میشود. این در حالی است که الگوهای در جهت روند یا ادامهدهنده، نشاندهنده تداوم روند موجود هستند.
الگوی سروشانه (Head and Shoulders)
الگوی سروشانه، یکی از مهمترین و کاربردیترین الگوهای تحلیل تکنیکال است که در زمره الگوهای بازگشتی یا برگشتی قرار دارد. این الگو، شامل سه قله متوالی است که عبارتند از:
- قله وسط یا سر الگو (Head)
- و دو قله کناری یا شانههای الگو (Shoulders)
حالت نرمال این الگو، که معتبرتر نیز هست، حالتی است که در آن شانهها، با هم در یک سطح قیمتی قرار گرفتهاند. البته، الگو در شرایطی که دارای تقارن نباشد نیز معمولاً عمل میکند اما اگر این اتفاق افتاده باشد، احتمال اینکه تغییر روند در بازار اتفاق بیافتد بسیار بالاتر است و تحلیل منطقیتر از آب درمیآید.
مدل نخست این الگو، زمانی است که بازار بهصورت صعودی است، شانهها شکل گرفته و قیمت به اوج خود میرسد – سر الگو به وجود میآید – و سپس مجدداً سطح قیمت افت کرده و الگوی سر و شانه سقفی شکل میگیرد. در این حالت، پس از مشاهده الگو، میتوان نتیجه گرفت که روند صعودی بازار در حال تغییر است و پس از الگو، بازار روند نزولی در پیش خواهد گرفت.
نوع دوم الگوی سر و شانه نیز الگوی سر و شانه معکوس است، که پس از روند نزولی بازار اتفاق میافتد. در این الگو، که به آن سر و شانه کف نیز گفته میشود، قله وسط کمترین سطح قیمتی را به خود اختصاص داده است و روند نزولی بازار، پس از آن تغییر یافته و تبدیل به روند صعودی میشود.
الگوی دوقلو یا دوگانه
الگوی دومی که میتوان در نمودارهای مربوط به تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال مشاهده کرد، الگوی دوقلوها یا دوگانهها است. این الگو، که در دو نوع کف دوقلو (Double Bottom) و سقف دوقلو (Double Top) مشاهده میشود، در واقع دو قله سقف یا کف پیدرپی در روند بازار یک ارز دیجیتال را نشان میدهد. شمای کلی این الگو، بهصورت شکل زیر است:

به عبارت بهتر، زمانی که حرف انگلیسی W را در نمودار قیمت یک ارز دیجیتال مشاهده میکنید، درواقع با یک الگوی کف دوقلو یا دوگانه سروکار دارید و اگر حرف انگلیسی M نیز ظاهر شد، به این معنی است که روند بازار، از الگوی سقف دوقلو یا دوگانه تبعیت میکند.
این الگو نیز جزو الگوهای بازگشتی است، به این معنی که وقتی شاهد الگوی کف دوگانه هستیم، پس از شکسته شدن خط مقاومت شاهد افزایش قیمت ارز دیجیتال مورد نظر خواهیم بود. در مورد الگوی سقف دوقلو نیز همین جریان بازگشتی صادق است.
الگوی کنج یا وج (Wedge)
نوع دیگری از الگوهای تحلیلی تکنیکال، که باز هم از نوع الگوهای برگشتی است، الگوی کنج یا گوه یا وج است. این الگو، که خود شامل دو نوع کنج نزولی (Falling Wedge) و کنج صعودی (Rising Wedge) میشود، از خطوط حمایت و مقاومت ارز دیجیتال مورد نظر در تایم فریمهای مختلف شکل میگیرد.
در صورتی که همگرایی این خطوط، به نحوی باشد که شیب منفی به خود بگیرد، با کنج نزولی مواجه هستیم و اگر دو خط حمایت و مقاومت، به نحوی به همگرایی نزدیک شوند که شیب مثبت پیدا کند، الگو، الگوی کنج صعودی است. با توجه به بازگشتی بودن این دو مدل، پس از هریک، روند بازار تغییر کرده و بهعنوان مثال، پس از الگوی کنج نزولی، قیمت ارز دیجیتال مورد نظر رو به افزایش میگذارد.
چند نکته در مورد این الگو وجود دارد که اعتبار آن را تا حدود زیادی تضمین میکند:
- قبل از بروز الگو، روند بازار باید مشخصاً صعودی یا نزولی باشد.
- برای اینکه خطوط مقاومت و حمایت تشکیل شوند، دست کم دو سقف و دو کف نیاز است.
- در کنار نوسانات قیمتی، حجم معاملات نیز از اهمیت بالایی برای عملکرد این الگو در تحلیل تکنیکال برخوردار است.
الگوی پرچم
الگوهای پرچم، هم میتوانند بهصورت پرچمهایی سهگوش (Pennant) و هم پرچمهای چهارگوش یا مستطیلی (Flag) در نمودار ظاهر شوند. این الگوها، بر خلاف سایر الگوهای معرفی شده تا به این لحظه، جزو الگوهای ادامهدهنده روند یا در جهت روند بازار هستند. به این معنی که روند بازار، پس از مشاهده این الگوها، همچان ثابت خواهند ماند و اگر صعودی است، به صعودی بودن خود ادامه داده و در غیر اینصورت، همچنان نزولی خواهد ماند.
نکته مهم برای تشخیص این نوع از الگوی تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، در کنار شکل هندسی پرچم، تشخیص میله برای آن است. درواقع، در این الگو، قبل از پرچم هندسی – سهگوش یا مستطیلی – شما میتوانید افزایش یا کاهش بسیار تند قیمت در تایم فریمهای موردنظر را مشاهده کنید.
هردو الگوی پرچم، میتوانند صعودی یا نزولی باشند. نکته مهم دیگری که باید هنگام تشخیص و استفاده از این الگو برای تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال مد نظر داشته باشید، این مهم است که معمولاً در تایم فریم مربوط به میله پرچم، حجم معاملات بسیار بالا است و در قسمت پرچم، به تدریج از آن کاسته میشود.
ضمن اینکه، الگوهای پرچم، معمولاً از جمله الگوهای کوتاه مدت هستند که از یک الی نهایتاً 12 هفته میتوانند تداوم داشته باشند. الگوهایی با عمر بیش از 12 هفته، از پترن پرچم خارج شده و بهعنوان الگوهای مستطیلی یا مثلثی قلمداد میشوند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
الگوی مثلثی (Triangle)
الگوهای مثلثی، الگوهایی ادامهدهنده هستند که روند بازار، پس از آنها نیز به روال سابق خود ادامه میدهد. در این الگوها، بازه قیمت ارز دیجیتال مورد نظر به مرور زمان متمرکز شده و در نهایت، به نقطهای میرسد که الگو شکسته شود. حاصل نوسانات قیمتی ذکر شده، یک الگوی مثلثی است که میتواند به سه صورت ظاهر شود.
الگوی مثلثی صعودی یا افزایشی (Ascending Triangle)، الگویی است که اغلب در روندهای صعودی شکل میگیرد و همانطور که عنوان شد، روند پس از آن نیز ادامه پیدا میکند. البته، گاهاً این اتفاق نیز پیش میآید که الگوی موردنظر، در جریان روند نزولی بازار مشاهده شده و بهصورت یک الگوی بازگشتی عمل میکند. هرچند که این حالت، بسیار نادر است.
این در حالی است که الگوی مثلثی نزولی یا کاهشی (Descending Triangle)، عموماً در روندهای نزولی بازار شکل گرفته و درست مانند مدل افزایشی، باعث تدام روند در ادامه میشود. بازه زمانی شکلگیری این دو الگو، بین چند هفته تا چند ماه است (معمولاً تا سه ماه) و برای حصول اطمینان از اعتبار آن، بهتر است روند با استفاده از حجم معاملات نیز تایید شود.
نکته: برای تشکیل یک الگوی مثلثی، چه از نوع کاهشی و چه افزایشی، دست کم دو قله نیاز است.
نوع سوم الگوهای مثلثی نیز الگوی مثلثی متقارن (Symmetrical Triangle) است، که حداقل دو سقف و دو کف دارد. در این مدل، خطوط نسبت به همدیگر همگرا شده و یک مثلث متقارن را شکل میدهند. تنها تفاوتی که این الگو با الگوی پرچم سهگوش دارد، در بازه زمانی آنها است وگرنه به لحاظ شکل ظاهری، درست عین هم هستند. در این الگو، بر خلاف الگوی پرچم، بازه زمانی طولانیتر است.
اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
اندیکاتورها، یک سری ابزارها هستند که با کمک فرمولهای ویژهای، روندهای حرکتی بازار را ارزیابی و پیشبینی میکنند. این اندیکاتورها، میتوانند روی نمودار بوده یا بهصورت بیرون از نمودار مورد استفاده قرار گیرند. سه مورد از مهمترین کارکردهای اندیکاتورها، هشدار دادن به کاربر، تایید روند و پیشبینی روند برای آینده است. عمدهترین اندیکاتورهایی که میتوان در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال از آنها بهره برد، موارد زیر هستند:
- اندیکاتورهای روندنما
- نوسانگرها
- و اندیکاتورهای حجمی
اندیکاتورهای روندنما، همانطور که از نام آنها نیز برمیآید، یکسری ابزار برای شناسایی روندهای حاکم بر بازار ارز دیجیتال مورد نظر هستند. نوسانگرها، که در یک قسمت جداگانه در زیر نمودار قیمت نشان داده میشوند، به نوسانات شدید قیمتی اشاره دارند و اشباع خرید یا فروش را برای ارز دیجیتال مورد نظر ارائه میدهند. دسته سوم از اندیکاتورها نیز که اندیکاتورهای حجمی نام دارند، روی حجم و ارزش معاملات ارز دیجیتال مورد نظر در تایم فریمهای مربوطه کار میکنند و شما میتوانید اطلاعات تکمیلی در خصوص حجم و ارزش معاملات را با استفاده از این ابزارها استخراج کنید.
جمعبندی
آنچه که در این مطلب گردآوری شده بود، درآمدی بر تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال، بررسی روندهای بازار بر اساس نمودارها و ابزارها و همینطور تحلیل با استفاده از متدها و الگوهای تکنیکال بود. تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال، ابزاری قدرتمند برای دستیابی به سیگنال ارز دیجیتال است. سیگنالهایی که به تریدرها کمک میکنند تا معاملاتی پرسود با کمترین حاشیه ضرر را داشته باشند. البته، نوع دیگری از تحلیل نیز تحت عنوان تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال برای ارائه این سیگنالها وجود دارد، که علاوه بر بررسی نمودارها و قیمتها، روی رفتار کاربران و سایر پارامترهای تاثیرگذار روی قیمت و بازار نیز کار میکند.
مطلب کامل و جامع بود تشکر
بسیار عالی
فوق العاده بود
مطلب کامل و فوق العاده
مطلب کامل بود